English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2335 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nonduty status U حالت یا وضعیت بدون کاری عدم حضور در سر خدمت معلق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
statement of service U خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
arrivals U حضور در خدمت فرستی
arrival U حضور در خدمت فرستی
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
bases empty U ضربه بدون حضور بازیگر درپایگاهها
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
drilling position U وضعیت مته کاری
leave year U سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
neutral U بدون هیچ وضعیت یا در پایه یا ولتاژ 0
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
lock up U وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
careering U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careers U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
career U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
center of gravity limits U محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
inoperative time U زمان بدون کاری
take one's time <idiom> U انجام کاری بدون عجله
without lifting a finger U بدون اینکه اصلا کاری بکند [اصطلاح روزمره]
freedom U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedoms U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
get away with murder <idiom> U انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
neutral position U وضعیت خنثی یا خلاص حالت خلاص یا بی باری
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
warm-ups U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-up U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
duty assignment U واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
cold work U عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
edit mode U حالت ویرایش وضعیت ویرایش
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
wait on U خدمت رسیدن و خدمت کردن
inverse U تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
active status U وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley U بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
race U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
pareto criterion U ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
dishonorable discharge U اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
wait upon U پیشخدمتی کردن خدمت رسیدن و خدمت کردن
devices U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
attendance U حضور
in the presence of ... U در حضور ...
tendance U حضور
presence U حضور
attendances U حضور
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
in my presence U در حضور من [حقوق]
audiences U اجازه حضور
attending U حضور داشتن
roll call U حضور و غیاب
attend U حضور داشتن
attends U حضور داشتن
common sense U حضور ذهن
tact U حضور ذهن
audience U اجازه حضور
non attendance U عدم حضور
non attandance U عدم حضور
non appearance U عدم حضور در
before the jvdges U در حضور قاضی
presentment U بیان حضور
in your presence U در حضور شما
immanency U حضور درهمه جا
immanence U حضور درهمه جا
presence of mind U حضور ذهن
savoir faire U حضور ذهن
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
process U تکلیف به حضور کردن
to request the company of: U حضور کسی را خواستن
locus standi U حق حضور در دادگاه یامجلس
immediacy U اگاهی حضور ذهن
to put in an appearance U حضور بهم رساندن
roll call U حضور و غیاب سازمانی
pluripresence U حضور در چند جا در یک زمان
coram judice U در حضور قاضی اصاع
processes U تکلیف به حضور کردن
ubiquity U حضور در همه جا در یک وقت
presence [of somebody] U حضور [کسی] [حقوق]
absence of mind U عدم حضور ذهن
omnipresence U حضور در همه جا در ان واحد
call the roll U حضور و غیاب کردن
to make ones a U حضور بهم رساندن
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
show up U حاضر شدن حضور یافتن
libation U تقدیم شراب به حضور خدایان
Is my presence absolutely necessary? U آیا حضور من لازم است؟
libations U تقدیم شراب به حضور خدایان
bases boaded U ضربه با حضور بازیگران درپایگاههای 1 و 2 و 3
sit-ins U حضور درمحلی بعنوان اعتراض
sit-in U حضور درمحلی بعنوان اعتراض
to bring somebody before the judge U کسی را در حضور قاضی آوردن
sit in U حضور درمحلی بعنوان اعتراض
to bring the matter before a court [the judge] U دعوایی را در حضور قاضی آوردن
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
assists U حضور بهم رساندن توجه کردن
attendance of a doctor U حضور پزشک روی رینگ بوکس
to be in attendance [at an event] U حضور داشتن [در مراسمی ] [اصطلاح رسمی]
your presence is requested U خواهشمند است حضور بهم رسانید
assisting U حضور بهم رساندن توجه کردن
recusance U سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
assisted U حضور بهم رساندن توجه کردن
assist U حضور بهم رساندن توجه کردن
recusancy U سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
subpoenaed U کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoena U کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenas U کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenaing U کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
suspending U معلق
suspend U معلق
jusad rem U حق معلق
suspended U معلق
turntables U معلق
turntable U معلق
heels over head U معلق
handstand U معلق
handstands U معلق
hanging U معلق
hypostasis U معلق
conditional U معلق
pendent U معلق
suspension bridge U پل معلق
suspension bridges U پل معلق
pensile U معلق
suspends U معلق
up in the air <idiom> معلق
abeyant U معلق
flip flap U معلق
pendants U معلق
chain bridge U پل معلق
summersault U معلق
cantilever bridge U پل معلق
dependent U معلق
tumblers U معلق زن
suspense U معلق
headlong U معلق
pendant U معلق
suspensor U معلق
suspender U معلق
tumbler U معلق زن
suspensory U معلق
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
Recent search history Forum search
1postside
1 if there's any justice
1incentive
1affixation
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1چیزی که عوض داره گله نداره
1طرح خدمت سربازی یا امریه به انگلیسی چی می شه؟
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1confinement factor
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com